نوشته اصلی توسط
دامپزشک
سلام خسته نباشید
من همین الان با سایتتون آشنا شدم امیدوارم بتونید کمکم کنید
منو همسرم حدود 5ماه صیغه ایم البته قرار بود ماه پیش عقد کنیم که بخاطر کرونا .....هنوز صیغه ایم
همسرم مذهبیه اخلاقش خوبه مهربونه منو دوس داره
اما گاهی وقتی این مهربونیش بیش از حد میشه میخواد به همه خوبی کنه مخصوصا خانوادش .خودش سختی میبینه خوابش کمه چون کار شیفته، ولی تو چندساعت استراحتش همش میخواد به خانوادش کمک کنه ولی به من میرسه میگه خوابم میاد ، اینو بهش میگم ناراحتم میشه.
من چادریم فقط توبیرون .شوهرم ازم خواست توخانواده هم چادر بزارم گفتم چشم.
ولی بهضی وقتا زیاده روی میکنه
مثلا میگه جوراب رنگ پا حتی کلفت نپوش با اینکه من خودم مقیدم .میگه لاک اصلا بیرون نزن با اینکه دوس داره براش لاک بزنم. اهنگ دوس نداره توماشین بزارم با اینکه قبل صیغه دراین مورد صحبت کرده بودیم.
روز زن من از خانوادش فقط یه روسری 30تومنی گرفتم .خودش برام یه زنجیر طلا گرفت ولی برا خواهرشم که مجرده 2سال ازم بزرگتره رفت عروسک گرفت .بهش گفتم چرا میخوای بخری روزش نیس ناراحت شد
چندماه قبلشم یه لباس برامم خرید برا خواهرشم خرید
ما با مادرش حدود 4سال دوست بودیم ولی تالا منو شوهرم همو ندیده بودیم .مامانش انقد منو دوس داشت بوسم میکرد خیلی خوب بود منم چقد دوسش داشتم
ولی از هفته دوم صیغه به بعد رفتارش عوض شد .قربون صدقه ای زیاد نیس ولی همونو به دختر و پسر و بچه های خواهرش میگه ولی به من حتی دخترم دختر گلم نمیگه
یه شب یلدای مضخرف اوردن اجیل وهندوانه نبود .شادونه و بادوم زمینی و خرما!!! توظرف پلاستیکی ریختن یه پالتو برام دوخت اونم توجعبه لباسی که برا پسرش خریدیم گذاشت فقطم درجعبه رو کادوی مسخره کرد!! یه شاخه گل ابی و یه انگشتر فیروزه پسرش خرید
اینارو که به روی شوهرم اوردم شدیدا ناراحت شد وحق به جانب شد
اوایل با دخترش ظرف میشستم با اینکه ظرف شستنو دوس ندارم
ولی تازگیا دخترش میگه غذا میخورم فشارم میفته برم بخوابم!! من مجبورم تنها ظرف بشورم براهمین شوهرم میاد کمکم
از یه طرف مادرشوهرم چندبار گفته دوس نداره پسرش کار کنه درصورتیکه خودش کلی ازش کار میکشه جاروهم میکنه.
یه بارم که ظرف نشستم حس کردم ناراحت شد
اخه تو خونه ای که دختر باشه ،عروس وپسر باید همش ظرف بشورن !
این عید که اولین عیدم بود هیچییی عیدی برام نیاوردن فقط 50تومن پول یه سکه پارسیان 200تومنی دادن
حدقل یه کلمه نگفتن ببخشید چیزی نخریدیم
شوهرمم میگه هرموقع رفتیم خونه خودمون برات لباس ومانتو اینا میخرم
بهش میگم خیلی بهم سخت میگیری با این کارات باعث میشی من عشقم کم بشه ناراحتم میکنی
میگه اینارو به مشاور بگو ببین ایا اینا دلایل هستن برا سرد شدن یا نه
همش میگه من حساسم
من باید عوض بشم من توقعی نباید داشته باشم من خوبی کنم
ولی خانواده خودش همینجوری بمونن
کمکم کنید